مبانی و علل اربعه مؤثّر یا بازدارنده در آموزش ادبیات
کد مقاله : 1033-CNF (R3)
نویسندگان
احمدرضا بسیج *
شهرکرد. گروه معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان
چکیده مقاله
ادبیات هرجامعه‌ای نمایۀ فرهنگ و تمدن آن جامعه و بستری برای همبستگی عرضی میان آحاد جامعه و حلقه‌ای واسط برای ایجاد رابطه‌ای طولی میان نسل‌های پی در پی در زمان است. غنای ادبی دو پیام دارد، غنای فرهنگی جامعه و ارتباط قویم میان افراد آن جامعه. در این میان آنچه اهمیت پیدا می‌کند، آموزش ادبیات به فرزندان سرزمین است تا هم ارزش‌های ادبی جاودانه بمانند و هم انتقال فرهنگی و ارزش‌های ملی و دینی منتقل شوند. از این رو آموزش ادبیات نه فقط یک وظیفۀ علمی بلکه رسالتی تاریخی و فرهنگی هم هست. ادبیات فارسی در میان ادبیات مطرح در جهان از غنای خاصی برخوردار است به ویژه آنکه با هم‌نشینی و معناگیری از زبان دین مبین اسلام برخوردار از مفاهیم دینی، اخلاقی و ارزش‌های الهی نیز هست که ارزش و اعتبار آن را به درازای ماندگاری دین اعتلا می‌بخشد. با این وصف آموزش کارآمد می‌تواند در خدمت انتقال نسلی ادبیات و مفاهیم والای آن باشد. سؤال اصلی مقاله این است که با توجه به نقش آموزش ادبیات، عوامل مؤثر در آموزش کارآمد چیست؟ برای رسیدن به پاسخ روش توصیفی – تحلیلی، شیوۀ جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه‌ای برگزیده شد. یافتۀ این مقاله آن است که بر اساس علل اربعۀ ارسطویی (علت فاعلی، علت مادی، علت صوری و علت غایی) می‌‍توان به تبیین عوامل مؤثر در آموزش کارآمد اقدام کرد.
کلیدواژه ها
آموزش ادبیات، علت فاعلی، علت مادی، علت صوری، علت غایی
وضعیت: پذیرفته شده مشروط